هوش هیجانی (هوش عاطفی) و کاربرد آن در زندگی
- انتشار : 26-11-1401
- 0 نظر
- 4996
- سیاست انتشار مطلب
چرا هوش هیجانی مهم است؟
هوش عاطفی می تواند به شما در ایجاد روابط قوی تر، دستیابی به موفقیت در مدرسه و کار، و دستیابی به اهداف شغلی و شخصی کمک کند. همچنین، می تواند به شما کمک کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنید، بر اساس نیات خود عمل کنید و در مورد اهداف شخصی خود تصمیمات آگاهانه بگیرید
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی (EQ) توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به منظور کاهش استرس، برقراری ارتباط موثر با دیگران، همدلی با آنها و غلبه بر چالش ها است
اگر هوش هیجانی به نظر شما بد به نظر می رسد، قابل درک است. ما تمایل داریم احساسات و هوش خود را دو چیز مجزا بدانیم. اما آنها را به عنوان هوش هیجانی کنار هم قرار دهید، و اساساً روشی متفاوت برای باهوش بودن است زیرا طبق تعریف فرهنگ لغت عبارت است از "ظرفیت آگاهی، کنترل، و ابراز احساسات و مدیریت عاقلانه و همدلانه روابط بین فردی". این اصطلاح توسط روانشناس دانیل گولمن در کتاب هوش عاطفی: چرا میتواند بیش از IQ مهم باشد، رایج شد، که در آن او باهوش بودن را دوباره تعریف میکند. گولمن در این کتاب هفت مولفه هوش هیجانی را بیان می کند
هفت مولفه هوش هیجانی :
خودآگاهی :
وقتی خودآگاه هستیم، نقاط قوت و ضعف خود را می شناسیم و همچنین می دانیم که چگونه به موقعیت ها و افراد واکنش نشان می دهیم. این اطلاعات می تواند به ما کمک کند تا حد و مرزها را تعیین کنیم و تعاملات خود را با دیگران به گونه ای مدیریت کنیم که برای ما معتبر باشد. بهعلاوه، وقتی خود را به خوبی بشناسیم، میتوانیم ارتباط مؤثرتری داشته باشیم، زیرا میتوانیم طرف مقابل و آنچه را که ممکن است در مکالمه به دنبالش است، بهتر درک کنیم. در نهایت، با خودآگاهی، میتوانیم روی بهبود خود و زندگیمان از راههایی که برایمان معنادار است، کار کنیم
خود مدیریتی :
خود مدیریتی فرآیندی است که فرد مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرد و تصمیماتی می گیرد که بر خود تأثیر می گذارد. این در مورد فعال بودن و مسئول بودن در قبال رفاه خود است. خود مدیریتی شامل تعیین اهداف، اقدام برای دستیابی به آن اهداف و نظارت بر پیشرفت در طول مسیر است. همچنین به معنای انعطاف پذیر و سازگار بودن، تنظیم برنامه ها در صورت نیاز برای رسیدن به اهداف است
خود تنظیمی :
از آنجا که آنها خودآگاه هستند، افراد باهوش عاطفی می توانند احساسات خود را تنظیم کرده و در صورت لزوم آنها را کنترل کنند
انگیزه :
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند نیز تمایل زیادی به داشتن انگیزه دارند و همین امر آنها را انعطاف پذیرتر و خوشبین تر می کند. آنها راه هایی برای لذت بردن از زندگی حتی در زمان های سخت پیدا می کنند و همیشه به دنبال راه هایی برای بهبود خود هستند. این باعث می شود که آنها در تمام زمینه های زندگی موفق تر شوند
یکدلی :
افراد دارای همدلی و شفقت به سادگی در ارتباط با افراد دیگر بهتر هستند. آنها این توانایی را دارند که چیزها را از دیدگاه دیگران ببینند، و این آنها را قادر می سازد تا روابطی بر اساس درک متقابل و احترام ایجاد کنند. افراد دارای همدلی و شفقت نیز می توانند به راحتی با احساسات دیگران ارتباط برقرار کنند، که باعث می شود آنها در ارائه حمایت و آرامش بهتر عمل کنند. در نهایت، افراد دارای همدلی و شفقت بیشتر نوعدوست هستند و به احتمال زیاد برای کمک به دیگران تلاش می کنند. همه این ویژگی ها باعث می شود افراد با همدلی و شفقت به ارزشمندترین اعضای هر جامعه تبدیل شوند
مهارت های اجتماعی :
مهارت های اجتماعی افراد باهوش عاطفی نشان می دهد که آنها واقعاً به دیگران اهمیت می دهند و به آنها احترام می گذارند و به خوبی با آنها کنار می آیند
مدیریت روابط :
مدیریت روابط فرآیند ایجاد و حفظ روابط مثبت با مشتریان، مشتریان، شرکا و سایرین است که می توانند سازمان را در دستیابی به اهداف خود یاری دهند. مدیریت ارتباط موثر می تواند منجر به افزایش فروش، بهبود وفاداری مشتری و سطوح بالاتر رضایت مشتری شود
سوال خود را در خصوص هوش هیجانی اینجا ثبت کنید
هوش هیجانی چگونه اندازه گیری می شود؟
هوش هیجانی بهترین سناریوی ثابت شده در سطح جهانی است و این امکان را فراهم می کند تا شاهد نحوه تعامل نامزدها با دیگران در جلسه اولیه باشیم. علاوه بر این، هر تعاملی باید یکسان باشد تا ارزیابی برای همه منصفانه باشد. و این نیز عملی نیست. اینجاست که جدیدترین و پیچیدهترین تستهای هوش هیجانی وارد میشوند. خودگزارشدهی، گزارشدهی دیگر، و تست توانایی سه روش اندازهگیری هوش هیجانی (EI) هستند که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند
خود گزارش دهی :
چیزی شبیه به تست شخصیت است که اکثراً همه انسان ها انجام می دهند. این روش برای تعیین اینکه نامزدها چگونه خود را می بینند مفید است، اما دارای اشکالاتی است. یک روش قابل اعتماد برای ارزیابی ویژگیهای ذاتی مانند آنچه در تستهای شخصیت یافت میشود، آزمایش خود گزارشی است. خود گزارش دهی یک شاخص قابل اعتماد برای هوش هیجانی است، اما فقط در افرادی که از قبل هوش هیجانی بالایی دارند
مهارت بازنشر دیگر :
ارزیابی هوش هیجانی یک فرد بر اساس گزارش EI شخص دیگر است. این که به عنوان رتبهبندی ناظر نیز شناخته میشود، برای اندازهگیری نحوه مدیریت احساسات خود در مقایسه با افراد اطرافش بسیار مفید است. گزارش دیگری اطلاعات مفیدی در مورد اینکه دیگران چگونه دیگران را درک می کنند ارائه می دهد، اما این بهترین راه برای ارزیابی هوش هیجانی نیست. از این گذشته، برای به دست آوردن نتایج واقعی قابل اعتماد از گزارش های دیگر، همه ناظران باید خود EI بالایی داشته باشند. در غیر این صورت، این روش شناسی خطر ایجاد سوگیری در فرآیند ارزیابی را دارد
تست توانایی :
تست توانایی قابل اعتمادترین نوع تست برای تست EI است. ممکن است در ابتدا اندازه گیری و ارزیابی دقیق سطح هوش هیجانی یک فرد غیرممکن به نظر برسد. این یک تصور غلط رایج است که هر چیزی که مربوط به احساسات یا عواطف است فاقد پایه علمی یا منطقی است، اما این نمیتواند فراتر از واقعیت باشد. اگر میخواهید تواناییهای یک نامزد را در تایپ کردن ارزیابی کنید، از یک نامزد نمیپرسید که چقدر سریع تایپ میکند، و از دوستان یا همکارانش سؤال نمیکنید. فقط به آنها یک تست تایپ بدهید تا شرکت کنند. مؤلفههای مهم مختلف یک آزمون مؤثر توانایی هوش هیجانی، توانایی آزمونگیرنده در شناسایی، درک و استفاده از احساسات را برجسته میکند
هوش هیجانی:
توانایی درک، ارزیابی، ابراز و کنترل احساسات، هوش هیجانی روشی است برای مدیریت مثبت احساسات برای کاهش استرس و شامل توانایی استفاده و درک احساسات است. علاوه بر این، شامل یک راه مثبت برای برقراری ارتباط موثر و همدلی با دیگران است و به ایجاد روابط قوی در دفتر، مدرسه و کالج کمک می کند. همچنین شما را قادر می سازد تا تصمیمات فوری و آگاهانه ای بگیرید که بر احساسات شما تأثیر می گذارد
نشانه های هوش هیجانی :
در اینجا ما چند نشانه را فهرست می کنیم که نشان می دهد شما از نظر عاطفی باهوش هستید:
1. اگر بتوانید با دیگران همدلی کنید، با دیگران همکاری کنید و احساسات را بخوانید و تنظیم کنید، به نظر می رسد که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستید
2. اگر هوش عاطفی دارید، میتوانید به تعارض، نگرانیها و نیازها به شیوهای بسیار آرامتر و سادهتر رسیدگی کنید، که باعث بهبود ارتباطات و روابط شما با دیگران، خواه حرفهای یا شخصی میشود
3. اینکه بتوانید تشخیص دهید که فردی در حال تقلا، هیجان، عصبانیت یا هر گونه احساسی است، و از او حمایت کنید و سعی کنید آنچه را که نیاز دارد به او بدهید، نشان می دهد که شما از نظر عاطفی بسیار باهوش هستید
4. سؤالات بسته را می توان در یک کلمه پاسخ داد، در حالی که سؤالات باز باید برجسته شوند. پرسیدن سوالات باز می تواند نشان دهنده این باشد که شما هوش هیجانی بالاتری دارید زیرا نشان می دهد که شما مشتاق یادگیری هستید
5. داشتن مهارت های اجتماعی خوب و تعیین حد و مرز در هنگام برقراری ارتباط قاطعانه نشان می دهد که شما از نظر عاطفی باهوش هستید
تفاوت بین IQ و EQ چیست؟
اگر هوش هیجانی نوعی هوش است، چه تفاوتی با نوع ذهنی دارد؟ تا حدی با نحوه اندازه گیری آن. ضریب هوشی یک نفر (IQ) امتیازی است که از آزمون های استاندارد طراحی شده برای اندازه گیری هوش بدست می آید. IQ شما مستقیماً با توانایی های فکری شما مرتبط است، مانند اینکه چقدر خوب یاد می گیرید و همچنین اطلاعات را درک و به کار می گیرید. افراد با ضریب هوشی بالاتر می توانند به صورت انتزاعی فکر کنند و ارتباطات ذهنی را راحت تر برقرار کنند
هوش عاطفی بسیار متفاوت است. هوش هیجانی که گاهی EI (برای هوش هیجانی) یا EQ (برای هوش هیجانی ضریب هوش هیجانی) نامیده می شود، مانند استفاده از احساسات برای تفکر و تقویت استدلال است. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند می توانند احساسات خود را مدیریت کنند و همچنین از احساسات خود برای تسهیل تفکر و درک احساسات دیگران استفاده کنند.
وقتی صحبت از محل کار می شود، برخی می گویند هوش هیجانی برای شغل شما مفیدتر از IQ است، اگرچه برخی دیگر استدلال می کنند که IQ اهمیت بیشتری دارد. صرف نظر از اینکه کدام یک مهمتر است، هوش هیجانی نقش مهمی را در کار ایفا می کند
اهمیت هوش هیجانی :
فقط به این دلیل که از در وارد می شوید و وارد یک ساختمان اداری می شوید به این معنی نیست که قبل از شروع کار احساسات خود را در آن در بررسی کنید، اگرچه قبلاً اینطور به نظر می رسید. در واقعیت، احساسات همیشه در محل کار وجود داشته است، اما باید کنترل میشد، به طوری که افراد وانمود میکردند که احساس نمیکنند در حالی که ساعت هستند
با این حال، این روزها ما به احساسات اجازه کار را می دهیم و مزایای انجام آن را می شناسیم. و هوش هیجانی بیش از گذشته اهمیت دارد زیرا محل کار تغییر کرده است. امروزه ما عمدتاً به صورت تیمی کار میکنیم، نه جدا از یک چیز، و شرکتهای باهوش متوجه شدهاند که تشخیص احساسات میتواند منجر به محیطهای سالمتر شود. این بدان معنا نیست که به هیچ وجه عاطفی برای همه آزاد است، اما به این معنی است که مردم بیشتر از احساسات خود و دیگران آگاه هستند و مطابق با آن عمل می کنند. افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند نیز با تغییرات سازگارتر هستند - در عصر دیجیتالی ما که به سرعت در حال تغییر است، ضروری است
علاوه بر این، رهبرانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، تمایل دارند کارکنان شادتری داشته باشند که پس از آن مدت طولانی تری بمانند، هزینه های فرسایش را کاهش می دهند و بیشتر تلاش می کنند و بهره وری را افزایش می دهند. مقالهای از Super Office به نمونههایی از فروشندگان با هوش هیجانی بالاتر اشاره میکند که عملکرد قابلتوجهی از سایر فروشندگان داشتند و بیان میکند که در مطالعهای بر روی ۵۱۵ مدیر، هوش هیجانی پیشبینیکنندهی موفقیت بالاتری نسبت به تجربه یا IQ بود.
شرکتهایی که استخدام میکنند میخواهند مطمئن شوند که نامزدهای شغلی را انتخاب میکنند که به خوبی با تیمهای موجود هماهنگی داشته باشند. در نتیجه، حدود 71 درصد از سازمان ها در حال حاضر هوش هیجانی یک کارمند را بیش از ضریب هوشی ارزیابی می کنند. این روزها حتی باهوش ترین افراد برای موفقیت به مهارت های افراد خوب نیاز دارند. ضریب هوشی بالا به تنهایی دیگر کافی نیست
مهارت های هوش هیجانی :
ضریب هوشی بالا نیز چیزی است که ما با آن متولد می شویم در حالی که هوش هیجانی چیزی است که می توانیم برای بهبود آن تلاش کنیم. تا حد زیادی، هوش هیجانی ما از دوران کودکی با نحوه تربیت ما شروع میشود، اما به عنوان بزرگسال، میتوانیم اقداماتی را انجام دهیم تا از نظر عاطفی «هوشتر» شویم. جاستین باریسو، نویسنده EQ، Applied: A Real-World Approach to Emotional Intelligence، در مقاله ای که برای Inc نوشته شده است، هفت راه برای بهبود هوش هیجانی ارائه می دهد:
روی احساسات خود تأمل کنید:
اینجاست که خودآگاهی شروع می شود. برای رشد هوش هیجانی، به احساسات خود و نحوه واکنش خود به موقعیتهای منفی فکر کنید، خواه این موقعیتها شامل یک همکار، یکی از اعضای خانواده یا غریبه باشد. هنگامی که از احساسات و واکنش های معمول خود آگاه تر هستید، می توانید شروع به کنترل آنها کنید
دیدگـاه بخواهید :
آنچه ما به عنوان واقعیت درک می کنیم اغلب با آنچه اطرافیان ما می بینند کاملاً متفاوت است. شروع به دریافت نظرات دیگران کنید تا بفهمید در موقعیتهای احساسی چگونه با آن مواجه میشوید
رعایت کنید:
هنگامی که خودآگاهی خود را افزایش دادید و متوجه شدید که چگونه با آن روبرو می شوید، به احساسات خود توجه بیشتری کنید
یک لحظه مکث کنید:
قبل از اقدام یا صحبت بایستید و فکر کنید. انجام این کار سخت است، اما به کار کردن ادامه دهید تا تبدیل به یک عادت شود
با درک «چرا» همدل تر شوید :
سعی کنید "چرا" پشت احساسات یا عواطف شخص دیگر را درک کنید
درس گرفتن از انتقاد را انتخاب کنید:
چه کسی انتقاد را دوست دارد؟ احتمالا هیچ کس. اما اجتناب ناپذیر است وقتی تصمیم می گیریم به جای دفاع از رفتارهایمان از انتقاد بیاموزیم، می توانیم در هوش هیجانی رشد کنیم
تمرین، تمرین، تمرین :
باهوش تر شدن از نظر احساسی یک شبه اتفاق نمی افتد، اما می تواند اتفاق بیفتد - با تلاش، صبر و تمرین زیاد
تاثیر هوش هیجانی :
فکر کردن قبل از واکنش :
قبل از اینکه در موقعیت های خاص واکنش نشان دهید، فکر کردن ضروری است. واکنشهای فوری ممکن است گاهی سختگیرانه باشد و کلمات استفادهشده ممکن است تأثیر طولانیمدتی بر احساسات دیگران ایجاد کند. از این رو، بسیار مهم است که قبل از واکنش در هر شرایطی فکر کنید و برقراری ارتباط نرم و قابل درک به حل آسان و عاقلانهتر مسائل کمک میکند
خودآگاهی بیشتر :
خودآگاهی بیشتر نماد EI است. افرادی که EI بالایی دارند همیشه خودآگاه و هوشیارتر هستند. با وجود اینکه اجتماعی هستند، در موارد خاصی حد و مرز تعیین می کنند. علاوه بر این، مدیریت استرس تنها اولین قدم به سوی توسعه هوش هیجانی است. طبق علم دلبستگی، تجربه عاطفی فعلی شما به احتمال زیاد بازتابی از تجربیات اولیه زندگی شماست. توانایی شما برای مدیریت احساسات اصلی مانند خشم، غم، ترس و شادی غالباً تحت تأثیر ثبات و کیفیت تجربیات عاطفی اولیه شما است. اگر مراقب اصلی شما در کودکی احساسات شما را درک کرده و برایش ارزش قائل است، احتمالاً احساسات شما در بزرگسالی به دارایی های ارزشمندی تبدیل شده است
همدلی برای دیگران :
حفظ مهارت های اجتماعی خوب یکی دیگر از تأثیرات هوش هیجانی است، به ویژه زمانی که دیگران از نظر ذهنی ضعیف هستند. هنگامی که آگاهی عاطفی دارید، می توانید به طور موثر مهارت های اجتماعی/عاطفی بیشتری را توسعه دهید که اثربخشی، ثمربخشی و تحقق روابط شما را بهبود می بخشد. در روابط انسانی، تعارض و اختلاف اجتناب ناپذیر است. دو نفر هرگز نمی توانند نیازها، نظرات یا انتظارات یکسانی داشته باشند. حتی اگر تعارض چندان بد نیست، حل و فصل سالم و سازنده تعارض برای ایجاد رابطه بین دو نفر ضروری است. تعارض زمانی که به عنوان تهدید یا تنبیه تلقی نشود، آزادی، خلاقیت و امنیت را در روابط تقویت می کند
برای تبدیل شدن به یک رهبر خوب :
این دانیل گولمن بود که پیوند بین EQ و رهبری را ایجاد کرد. در روابط رهبر و پیرو، رهبر یک "راهنمای عاطفی" است که مسیر عدم اطمینان، تهدید، وضوح، اطمینان و کار را هدایت می کند. همچنین وظیفه اساسی رهبران ایجاد طنین است. رزونانس "مخزن مثبتی است که بهترین ها را در افراد آزاد می کند"
رهبری ذاتاً یک فرآیند عاطفی است که در آن رهبر وضعیت عاطفی پیروان را می شناسد، سعی می کند احساسات را در پیروان برانگیزد و سپس به دنبال مدیریت وضعیت عاطفی پیروان بر اساس آن است. فردی با هوش هیجانی بالا تبدیل به یک ضربکننده نیرو میشود، او میتواند حداکثر کار را از اعضای تیم استخراج کند - او میداند چگونه به افراد انگیزه دهد. گاندی رهبر خوبی شد زیرا هوش هیجانی بالایی داشت. او می داند که چگونه مردم را الهام بخشد، چگونه آنها را برای مبارزه آزادی جمع کند، مردم چگونه واکنش نشان خواهند داد و غیره
برای ایجاد روابط بهتر و قابل قبول تر شدن :
ضریب هوشی (IQ) به فرد کمک می کند تا بهتر کار کند زیرا فرد مهارت های بیشتری خواهد داشت اما EQ به فرد کمک می کند تا روابط بهتری داشته باشد. اگر هوش هیجانی بالایی دارید، می توانید وضعیت عاطفی خود و وضعیت عاطفی دیگران را بشناسید و افراد را طوری درگیر کنید که آنها را به شما نزدیک کند. این به فرد کمک می کند تا توسط عموم پذیرفته شود
احساسات خود را به صورت سازنده کانالیزه کنید :
از آنجایی که احساسات اینجا باقی می مانند، بنابراین فرد نمی تواند از شر آنها خلاص شود، اما می تواند احساسات خود را به روشی سازنده هدایت کند. احساسات کنترل نشده به سلامت روحی و جسمی شما آسیب می رساند
-
فرد افسرده ممکن است خودکشی کند
-
فرد پرخاشگر ممکن است دچار بی خوابی شود
-
احساسات کنترل نشده منجر به قضاوت های مبهم می شود
به راحتی از شکست ها و افسردگی ها خارج شوید :
عملکرد خود را بهبود بخشید و به گذر از افسردگی ها و مشکلات به راحتی کمک کنید. هوش عاطفی را می توان برای انگیزش درونی استفاده کرد که می تواند باعث کاهش تعلل، افزایش اعتماد به نفس و بهبود توانایی ما برای تمرکز بر اهداف شود. علاوه بر این، به فرد کمک می کند تا زندگی سالمی داشته باشد زیرا استرس انباشته شده و مداوم منجر به بیماری های مختلف قلبی عروقی می شود
شاغل تر شدن :
وزارت کار ایالات متحده یک نظرسنجی انجام داد که به بررسی آنچه کارفرمایان در موقعیت های سطح ورودی به دنبال آن بودند پرداخت. نتایج نشان داد که عوامل هوش هیجانی بر فهرست غالب است
هماهنگی اجتماعی :
افراد باهوش عاطفی می توانند خشم یا طغیان های دیگر را درک کنند، بنابراین از درگیری خشونت آمیز جلوگیری می کنند و از مسائل جمعی جلوگیری می کنند
چگونه از هوش هیجانی استفاده کنیم؟
افراد با هوش هیجانی بالا می توانند در مواقع ضعیف از دیگران حمایت کنند. می توانید مهارت های اجتماعی خود را با گوش دادن فعالانه به دیگران، توجه به ارتباطات غیرکلامی و ارائه راه حل های موثر برای مسائل آنها تقویت کنید
نکاتی برای بهبود EI :
گوش دادن :
گوش دادن فعال در ایجاد یک رابطه بسیار مهم است. همه دوست دارند فردی داشته باشند که فعالانه به سخنان آنها گوش دهد و مکالمات مثبت و سالمی ایجاد کند. از جمله شوخی ها و راه حل ها می تواند در هر رابطه ای جادو کند
همدلی :
همدلی توانایی درک احساسات دیگران و همچنین درک مجموعه ای از احساسات، خواسته ها، محرک ها و ترس ها است. برقراری ارتباط و درک احساسات دیگران، سوختی برای هوش هیجانی است
انعکاس دهید :
در هوش هیجانی اجتماعی بودن بسیار مهم است و فردی با هوش هیجانی بالا می تواند محرک خوبی باشد. سعی کنید مهارت های اجتماعی شخصیت های بزرگ را در نظر بگیرید و استراتژی های آنها را در زندگی خود برای ایجاد انگیزه در دیگران پیاده کنید.
تاریخچه هوش هیجانی :
رشد اولیه - در سال 1930، ادوارد ثورندایک، روانشناس مشهور، "هوش اجتماعی" را به عنوان توانایی کنار آمدن سالم و مثبت با دیگران تعریف کرد. بعداً در سال 1940، روانشناس دیوید وکسلر توضیح داد که عناصر مختلف مؤثر هوش می توانند تعیین کنند که یک فرد چقدر می تواند موفق باشد
تحولات بعدی - دهه 1950 شاهد رشد مکتبی از متفکران و متفکران بزرگ از جمله آبراهام مزلو بود که بر استراتژیهای مختلف برای تقویت قدرت عاطفی افراد تمرکز داشتند. مفهومی از هوش چندگانه در سال 1970 توسط هوارد گاردنر مطرح شد که این ایده را معرفی کرد که هوش بیش از یک توانایی واحد و کلی است
ظهور هوش عاطفی - اصطلاح "هوش عاطفی" اولین بار توسط وین پین در یک پایان نامه دکترا استفاده شد. در سال 1990، روانشناس پیتر سالوی و جان مایر مقاله تأثیرگذاری را در مجله "تخیل، شناخت و شخصیت" منتشر کردند
سوالاتی در مورد هوش هیجانی :
1. یک فرد باهوش عاطفی چقدر خودآگاه است؟
افراد باهوش عاطفی نسبت به احساسات مختلف خود آگاهی بالایی دارند و می توانند آنها را به طور موثر مدیریت کنند، از جمله ناامیدی و استرس. آنها به راحتی می توانند احساسات خود را نام ببرند و همچنین اعتماد به نفس بالایی دارند و در مورد خودآگاهی واقع بین هستند.
2. آیا باهوش عاطفی کنترل بهتری در خود تنظیمی دارد؟
یک فرد باهوش عاطفی قبل از هر اقدام یا صحبتی فکر می کند و می تواند به راحتی دنده را عوض کند و روحیه درونی و بیرونی را کاهش دهد. آنها هرگز تکانشی نیستند و اقدامات فوری یا عجولانه انجام نمی دهند
3. آیا باهوش عاطفی با احساسات دیگران هماهنگ است؟
افراد باهوش عاطفی همیشه با احساسات دیگران هماهنگ می شوند. چنین افرادی می توانند دوستان، شریک، والدین یا رهبران خوبی باشند
4. آیا افراد باهوش عاطفی همدلی بیشتری دارند؟
آنها مهارت های همدلی بالایی دارند و می توانند به آنها در حل مسائلشان کمک کنند. علاوه بر این، آنها بسیار حامی هستند و روحیه خود را مطابق با احساسات مردم تنظیم می کنند
5. آیا هوش هیجانی یک سازه معتبر است؟
این مفهوم در واقع در این زمینه مورد بحث است و برخی از روانشناسان استدلال میکنند که میتوان آن را کاریزما دانست و با صفاتی مانند سازگاری توصیف کرد
6. آیا می توانم یاد بگیرم که از نظر عاطفی باهوش تر باشم؟
بله، شما می توانید با صرف زمان برای قضاوت در مورد احساسات و اعمال خود یاد بگیرید که از نظر عاطفی باهوش تر باشید
7. آیا باهوش عاطفی عملکرد بالاتری در محل کار دارند؟
برخی از افراد باهوش عاطفی در محل کار خود خوب هستند اما برخی نه. از این رو، همبستگی بین عملکرد محیط کار و هوش هیجانی غیر قابل اندازه گیری است
8. آیا افراد باهوش عاطفی انگیزه بیشتری دارند؟
بله، آنها در مدیریت وظایف و حل مسئله انگیزه بیشتری دارند و همچنین در ایجاد انگیزه در دیگران مهارت دارند
9. آیا می توانید هوش هیجانی را در محل کار آزمایش کنید؟
توجه شده است که برخی از کارفرمایان در هنگام استخدام، هوش هیجانی داوطلبان را آزمایش می کنند. اما گزارشی مبنی بر میزان اثربخشی آن در مکان های کاری وجود ندارد
10. آیا هوش هیجانی قابل اندازه گیری است؟
این غیرممکن است زیرا هیچ آزمون یا مقیاس روانسنجی معتبری برای هوش هیجانی وجود ندارد. علاوه بر این، برخی استدلال می کنند که این یک مهارت بین فردی است و نه یک سازه واقعی
ما در عصری زندگی میکنیم که به لطف فناوری میتوانیم در هر موضوعی برای ارتقای شغل خود گواهینامه کسب کنیم، اما متأسفانه نمیتوانیم در زمینه هوش هیجانی گواهینامه کسب کنیم. این چیزی است که ما باید به عنوان فردی به آن بپردازیم، آن را مهم تشخیص دهیم، آن را بهبود بخشیم و به کار روی آن ادامه دهیم - احتمالاً تا آخر عمر. اما بازدهی ارزشش را دارد زیرا ما به کارمندان بهتر، همسران بهتر و افراد بهتری تبدیل می شویم
برای مشاوره گرفتن به صورت آنلاین در خصوص هوش هیجانی اینجا کلیک کنید
تا کنون نظری ثبت نشده است، اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید.